عروسی واقعی: دیوید & نیکول

ژاکلین و برادلی عروسی خود را در ژوئیه گذشته در فضای باز در استرودزبورگ برگزار کردند, PA. برنامه ریزی عروسی در طول پاندمیک قطعا یک چالش بود, ژاکلین به اشتراک گذاشت که خرید لباس عروسی برای او راحت‌تر از سایرین با گزینه‌های آزمایشی ما در خانه و پشتیبانی مفید از مشتریان بود.! ما خوشحالیم که او گوتیک خود را پیدا کرده است لباس عروس CW2338 و آن را با ما مطابق با نیازهای او سفارشی کرد. بیایید در مورد نحوه برگزاری عروسی با تم مورد علاقه خود در فضای باز بخوانیم! برای این خانواده نازنین آرزوی بهترین ها را دارید و از اینکه تمام این لحظات و خاطرات زیبا را در اینجا با ما به اشتراک گذاشتید سپاسگزاریم!

اعتبار عکس: ایوان گابریل ;سبک لباس: زنجبیل LD5808 (سفارشی)

س: هر گونه توصیه یا راهنمایی برای خانم آینده?

هر کس نظر خود را در مورد عروسی شما خواهد داشت, کاری را انجام دهید که شما و دیگران احساس می کنید برای هر دوی شما بهترین است و شما را خوشحال می کند.

س: الهام بخش تم عروسی شما چه بود؟:

من عاشق محیطی هستم که موضوع جنگل/طبیعت می دهد. زیبایی, آرامش, و صمیمیت اجازه می دهد تا یک جشن به یاد ماندنی از عشق و تعهد.

س: خودت را به ما بگو داستان عاشقانه! جایی که & چطور پیشنهاد داد?

من و دیوید در دانشگاه ایالتی کال با هم آشنا شدیم, فولرتون در دوران تحصیلات تکمیلی. ما رسماً در کلاس آمار ملاقات کردیم, جایی که من او را به خاطر خوردن همان غذای آماده هر روز در کلاس مسخره کردم (فکر کردم, مرد, این مرد در زندگی خود به مقداری سیب زمینی سرخ کرده نیاز دارد!) ما همچنین در همان ورزشگاه به عنوان مربی شخصی کار می کردیم, بنابراین او از هر بهانه‌ای استفاده کرد تا با من درس بخواند و به من کمک کند در حالی که من در همان باشگاه ورزشی کار می‌کردم.. بعد از هفته ها مطالعه با هم و انجام هر کاری که می توانستیم برای گذراندن وقت با هم انجام دهیم, بالاخره از من خواست بیرون! ما سه سال آینده را نه تنها در عشق بلکه در ایمان خود با هم رشد کردیم, و بگذاریم خدا ما را در این ماجرا راهنمایی کند. در ماه دسامبر 5, 2020, با دعای خیر والدینمان, از من خواست با او ازدواج کنم! با شش ماه آماده سازی آشفته, من در 10 ژوئیه با بهترین دوستم در حیاط خلوت جنگلی عمه و عمویش ازدواج کردم که توسط عزیزانمان احاطه شده بود..

س: بهترین/به یاد ماندنی ترین بخش روز چه بود?

بهترین قسمت زمانی بود که در راهرو قدم می زدم, من خیلی مضطرب و عصبی بودم, اما دومی تماس چشمی برقرار کردیم, مثل موجی از آرامش بود که من را فراگرفته بود و متوجه شدم که بقیه عمرم را با تنها کسی می گذرانم که می تواند این احساس را در من ایجاد کند..

س: CocoMelody را از کجا شنیدید/پیدا کردید :

بهترین دوست من در مورد آن می دانست زیرا او زیاد به لس آنجلس می رود, بنابراین او مرا به مکانی در مرکز شهر لس آنجلس برد.

س: چه چیزی را در مورد لباس #CocoMelody خود بیشتر دوست داشتید?

فقط مثل من بود, احساس می کردم این لباس به طور خاص برای پوشیدن من ساخته شده است.

س: نظر شما در مورد CocoMelody و خدمات مشتری چیست؟?

فوقالعاده بود, وقتی به قرارم رسیدم, بلافاصله مرا بردند, و آن پسر (آلبرت) کسی که به من کمک می کرد بسیار حمایت کننده و کمک کننده بود و باعث شد که همه لباس ها را برای پیدا کردن آنچه که من احساس می کردم مناسب من است را آسان کند..

فیس بوک
توییتر
لینک